نور امید

معرفی کتاب و نرم افزارهای مذهبی

نور امید

معرفی کتاب و نرم افزارهای مذهبی

۳۴ مطلب با موضوع «درس هایی از قرآن» ثبت شده است

پلیس راهى را در نظر بگیرید که از راننده‌اى گواهینامه رانندگى مطالبه مى‌کند. اگر راننده، گواهینامه پزشکى، گذرنامه سیاسى، پروانه ساختمان، کارت بازرگانى و اجازه اجتهاد و یا هر مدرک دیگرى به او نشان دهد، پلیس از او نمى‌پذیرد و تنها اگر گواهینامه رانندگى داشت اجازه عبور مى‌دهد و گرنه مانع او مى‌شود. در قیامت نیز شرط رسیدن به مقصد، گواهینامه نماز است که اگر نباشد، هیچ عملى مورد قبول و نجات‌بخش نیست.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۰۳ ، ۰۱:۲۰
رضوان

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

در این جلسه می‌خواهیم بحثی را مطرح کنیم که در قرآن خیلی اصرار دارد مطرح کند و آن بحث ثبت و کشف اعمال است. ایمان به این خیلی مهم است، اگر ما بدانیم یک، ریز و درشت کارهای ما دیده می‌شود؛ دو، شنیده می‌شود؛ سه، نوشته می‌شود؛ چهار، ثبت می‌شود؛ پنج، حفظ می‌شود؛ شش، پرونده‌ها گشوده می‌شود، باز می‌شود؛ با دقّت و حسابی. در قرآن آیه زیاد داریم و این مقدارش هم چند دقیقه‌ای باشیم، با هم یعنی در خدمت قرآن بنشینیم. آیاتش، امروز با این‌که بحث پرآیه هست امّا آیه‌ها آسان است:
1- ثبت اعمال انسان توسط فرشتگان
1- مثلاً «کتاب»، همه می‌دانند «کتاب» یعنی کتاب، نوشته، می‌گوید: «إِنَّ رُسُلَنا یَکْتُبُونَ ما تَمْکُرُون‏» (یونس/ 21)، «رُسُلَنا»: فرستاده‌های ما، ملائکه، «یَکْتُبُونَ»: می‌نویسند، چه چیزی را؟ «ما تَمْکُرُون‏»: آن چیزهایی که مکر، تدبیرهای شما را می‌نویسند، لازم نیست حرف بزنی، نیّتت را هم می‌نویسند، لازم نیست دست به عملی بزنی، دست به عمل نزده، همین که برای یک فتنه‌ای، فسادی طرّاحی کردی، طرّاحی شما هم ثبت می‌شود، این خیلی مهم است. حتّی بعضی روایات داریم که نیّت بد، حسابی نوشته می‌شود، می‌گفت من دست به کاری نزدم، نیّتم بود که فلان جلسه را بروم، فلان فیلم را ببینم، فلان کلاه‌برداری را بکنم، رفتم در فکرش ولی انجام ندادم، می‌گوید همین که رفتی در فکرش، می‌نویسند. پناه بر خدا.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۰۲ ، ۲۲:۲۹
رضوان

مطالبی که در این پست ارائه می شوند مربوط به برنامه "درس هایی از قرآن" می باشد که در تاریخ 1402/07 /06توسط آقای قرائتی بیان شده اند. متن کامل این جلسه از سایت مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن gharaati.ir گرفته شده است و در صورت تمایل برای دانلود فایل ویدیویی یا صوتی این سخنرانی و همچنین شرکت در مسابقات این مرکز می توانید به سایت ذکر شده مراجعه فرمایید.

 

عناوین:
1- خطر هم‌ردیف شمردن خدا و بندگانش
2- حفظ ارتباط معنوی با رسول خدا و اهل‌بیت‌ علیهم‌السلام
3- خطر تأخیر در انجام واجبات دینی
4- خطر غفلت از مسئولیت‌ها در دنیا
5- حسرت و پشیمانی دوری از راه اهل‌بیت‌ علیهم‌السلام
6- حسرت عدم انفاق اموال در راه خدا
7- انجام مسئولیت‌ها در حدّ توان و امکان

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

جلسه‌ی قبل راجع به صحنه‌هایی از قیامت گفتیم که پر است قرآن از این آیه‌ها و باید گاهی، بی‌گاهی این آیه‌ها را بخوانیم. داشتیم می‌گفتیم یکی از اسم‌های قیامت، ندامتگاه است. روز قیامت آدم پشیمان می‌شود؛ این چه کاری بود؟! چه امضایی بود؟! چه شراکتی بود؟! چه رفاقتی بود؟! چه ازدواجی بود؟! چه کاری بود؟! چه درآمدی بود؟! این چه کسی بود؟! چی بود؟! چرا همچین شد؟! آن وقت آنجا دیگر حسرت هم جایگزین ندارد که بگوییم حالا اینجا آدم برود زندان، می‌تواند یک سپرده بگذارد، بیرون بیاید ولی پشیمانی سودی ندارد. داشتیم این آیات را می‌گفتیم، چند تا آیه‌اش ماند.
1- خطر هم‌ردیف شمردن خدا و بندگانش
آیاتی از قرآن می‌گوید که این‌ها پشیمانی‌شان با کلمه‌ی «یا لَیْتَنی‏» است، «یا لَیْتَنی‏» در قرآن زیاد است، در دعاها هم زیاد است، یعنی ای کاش، «یا لَیْتَنی‏ لَمْ أُشْرِکْ بِرَبِّی أَحَداً» (کهف/ 42)، کاش کسی را شریک خدا قرار نمی‌دادم. یک بچّه به پیغمبر سلام کرد، گفت: «سلام»، گفت: «سلام علیکم»، گفت: «پسر جان من را دوست داری؟» گفت: «بله، پیغمبر اسلام هستید»، گفت: «خدا را هم دوست داری؟»، گفت: «بله، خدا خالق ما هست.»، گفت: «من را بیش‌تر دوست داری یا خدا را؟»، گفت: «تو را هم به خاطر خدا دوست دارم.»، خیلی پیغمبر خوشش آمد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۰۲ ، ۲۱:۲۰
رضوان

مطالبی که در این پست ارائه می شوند مربوط به برنامه "درس هایی از قرآن" می باشد که در تاریخ 1402/06/30 توسط آقای قرائتی بیان شده اند. متن کامل این جلسه از سایت مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن gharaati.ir گرفته شده است و در صورت تمایل برای دانلود فایل ویدیویی یا صوتی این سخنرانی و همچنین شرکت در مسابقات این مرکز می توانید به سایت ذکر شده مراجعه فرمایید.

 

موضوع: ندامتگاه قیامت (1)
تاریخ پخش: 30/06/1402
عناوین:
1- قیامت، روز حسرت و پشیمانی
2- عذاب مضاعف، برای رهبران و پیروان منحرف
3- حسرت کوتاهی در کارهای خیر
4- تفریح و ورزش، برای لذت امروز و خدمت فردا
5- درخواست بازگشت به دنیا و جبران کوتاهی‌ها
6- ای کاش گفتن‌ها در قیامت
7- خطر انتظار ستایش در برابر کارهای نکرده

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

برنامه‌ی ما، درس‌هایی از قرآن بحث‌های مختلفی راجع به قیامت داشتیم، در این جلسه‌ی بیست و چند دقیقه‌ای بحث ندامتگاه، جاهایی که آدم که آدم می‌گوید: «کاش نبود، کاش نمی‌گفتم، کاش نمی‌رفتم، کاش نمی‌نوشتم، کاش امضا نمی‌کردم»، آیات ندامت زیاد است، من همان مقداری که در یک جلسه‌ی کوچک بتوانم چند آیه بگویم، می‌گویم، قصّه هم قصّه‌ی جدّی است.
1- قیامت، روز حسرت و پشیمانی
یکی از اسم‌های قیامت، حسرت است، «یَوْمَ الْحَسْرَة» (مریم/ 39)، ای کاش. شما الآن یک جنسی را می‌خری، زمینی، خانه‌ای، آپارتمانی، فرشی، ماشینی، موتوری، چیزی می‌خری، بعد می‌بینی که ارزان شد یا گران شد. اگر ببینی ارزان شد، غصّه می‌خوری، می‌گویی: «اِه، کاش صبر می‌کردیم، مثلاً حالا می‌خریدیم!» حالا این حسرت‌ها قابل جبران است، اسم قیامت، قیامت خیلی اسم دارد، قیامت ده‌ها اسم دارد، هر اسمش هم یک معنایی دارد، «یَوْمَ الْحِساب‏» (ص/ 26)، «یَوْمَ الْقِیامَة» (مریم/ 95 و …)، «یَوْمُ التَّغابُن» (تغابن/ 9)، «یَوْمَ التَّلاقِ» (غافر/ 15)، تلاق با ت دو نقطه؛ یعنی «تَلاقی»، ملاقات کردن. قیامت ده‌ها اسم دارد، هر اسمی‌اش، خودش یک بحثی است که این اسم اشاره به چه چیزی است، خداوندی که هزاران اسم در دعای جوشن کبیر دارد، قیامت هم اسم‌های زیادی دارد، یکی از اسم‌هایش «یَوْمَ الْحَسْرَة» است، آدم حسرت می‌خورد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۰۲ ، ۲۰:۱۵
رضوان

 آیا اسلام مى‌خواهد در تمام ساعات مشغول دعا باشیم که این همه دعا وارد شده است؟ گرچه در کتاب‌هاى دعا، همچون مفاتیح الجنان، براى تمام ساعات روز و تمام روزهاى سال دعا نقل شده است، امّا این مثل آن است که وقتى شما به ترمینال اتوبوس یا فرودگاه یا ایستگاه قطار مراجعه مى‌کنید، مى‌بینید که در تابلو نوشته شده است: براى تمام ساعات شبانه روز، وسیله آماده سفر دارند، ساعت 8 صبح، 9 صبح، 10 صبح تا آخر شب. معناى این تابلو این نیست که همه مردم در همه ساعات مسافرت کنند، بلکه به معناى آن است که هر مسافرى در هر ساعتى تصمیم سفر گرفت وسیله هست. در دعا هم شاید منظور این باشد که هرکس در هر ساعت، قصد خواندن دعایى داشت، دعاى مخصوص آن ساعت هست. به علاوه، دعاهاى کوچک، به خصوص اگر انسان آنها را حفظ کند لطمه‌اى به کار نمى‌زند و مى‌تواند در ضمن کار به دعا هم مشغول باشد.

 

لینک منبع:

پرسش و پاسخ – درسهایی از قرآن (gharaati.ir)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۱ ، ۲۳:۳۰
رضوان

اگر به جاى بنزین مخصوص، گازوئیل یا آب در باک هواپیما بریزیم، پرواز صورت نمى‌گیرد، دعاى کسانى مستجاب مى‌شود که در شکم آنان لقمه حرام نباشد. در حدیث مى‌خوانیم: «مَن سرّه أن یُستجاب دعائه فَلیطیّب کسبه» ( بحار، ج‌90، ص‌373.) هرکس دوست دارد دعایش مستجاب شود، درآمد و لقمه خود را پاکیزه و حلال کند. بگذریم که دعا به معناى طلب خیر است و بسیارى از خواسته‌هاى ما خیر نیست و ما خیال مى‌کنیم خیر را طلب مى‌کنیم.

 

لینک منبع:

پرسش و پاسخ – درسهایی از قرآن (gharaati.ir)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۱ ، ۲۲:۲۱
رضوان

راننده زمانى در جاده مى‌ترسد که یا بنزین ندارد یا قاچاق حمل کرده یا اضافه سوار کرده یا با سرعت غیر مجاز رفته یا جاده را گم کرده یا در مقصد جایى را آماده نکرده و یا همراهانش نا اهل باشند. اگر انسان براى بعد از مرگ خود، زاد و توشه لازم را برداشته باشد، کار خلاف نکرده باشد، راه را بداند، در مقصد جایى را در نظر گرفته باشد و دوستانش افراد صالح باشند و حرکتش طبق مقررات و مجاز باشد، نگرانى نخواهد داشت.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۱ ، ۱۸:۳۰
رضوان

قرآن مى‌فرماید: «مَن جاءَ بالحَسنَة فلهُ عَشر أمثالها»(سوره انعام، آیه 160) هر کس کار شایسته‌اى بیاورد، ده برابر پاداش دارد. آنچه مهم است آوردن کار شایسته به قیامت است، نه انجام آن در دنیا. رساندن جنس به مقصد ارزش دارد، ولى اگر جنسى را در وسط راه از بین بردیم، ارزشى ندارد. بسیارى از کارهاى به ظاهر نیک دچار آفاتى مى‌شود که به مقصد نمى‌رسد: یا در آغاز، کار را با ریا و خودنمایى شروع مى‌کنیم و هدف الهى نداریم، یا در وسط کار گرفتار غرور و عُجب و خودخواهى مى‌شویم و یا بعد از انجام کار، گناهى مى‌کنیم و آثار آن را محو مى‌کنیم. گرچه در این سه مورد کار شایسته انجام گرفته، ولى سالم به مقصد نرسیده است. لذا قرآن نمى‌فرماید: هرکس کار شایسته انجام دهد ده برابر پاداش دارد، بلکه مى‌فرماید: هر کس کار شایسته خود را تا قیامت بیاورد، ده پاداش دارد. «مَن جاء بالحسنة»

 

لینک منبع:

پرسش و پاسخ – درسهایی از قرآن (gharaati.ir)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۱ ، ۱۷:۰۰
رضوان

در کارهاى دنیوى نیز ارزش کارها، به نیّت آنها بستگى دارد. به این مثال‌ها توجّه کنید: جرّاح و چاقوکش هر دو شکم پاره مى‌کنند، امّا کار جراح، خدمت است و کار چاقوکش جنایت. همین جرّاح مى‌تواند براى پول کار کند و مى‌تواند براى نجات یک انسان کار کند، هر کدام از این هدف‌ها نیز ارزش مخصوص به خود دارد. مثالى دیگر: یک لیوان آب را به سه نفر عرضه مى‌کنیم؛ یکى نمى‌خورد، چون میل ندارد، دیگرى نمى‌خورد چون قهر کرده است، سومى نمى‌خورد و مى‌گوید: نفر چهارم از من تشنه‌تر است، آب را به او بدهید! این سه نفر، در ننوشیدن آب یکسانند ولى به خاطر آن که هدف‌هاى آنها متفاوت است، ارزش کارشان نیز تفاوت دارد. در اسکناس‌ها نخى است که نشانه اصالت اسکناس و وسیله جدایى اسکناس اصلى از قلابى است، در عبادات نیز باید ریسمانى محکم میان بنده و خدا باشد که همان قصد قربت و اخلاص است. اگر آن نخ نباشد یا پاره شود، رابطه انسان با خدا قطع و عمل مقبول نیست.

 

لینک منبع:

پرسش و پاسخ – درسهایی از قرآن (gharaati.ir)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۱ ، ۲۲:۴۳
رضوان

اولاً اینکه قرآن مى‌فرماید: «إنّما یَتقبّل اللّه من المتّقین» (سوره مائده، آیه 27)، تقوا درجاتى دارد. به همین دلیل، کلمه (أتقى‌) یعنى با تقواتر، در قرآن آمده است: «انّ أکرمکم عند اللّه أتقاکم»( سوره حجرات، آیه 13.) و اکثر افراد عادّى و خلافکار هم مرحله‌اى از تقوى را دارا مى‌باشند و گرنه هیچ کار خیرى انجام نمى‌دادند و از هیچ گناهى دست برنمى‌داشتند. ثانیاً اگر گفتند دولت فقط فارغ التحصیلان دانشگاه را مى‌پذیرد، مراد آن است که شرط استخدام رسمى، فارغ التحصیل دانشگاه بودن است، نه اینکه دیگران حقّ هیچ گونه کارى ندارند و یا اگر کارى انجام دهند، پاداششان ضایع مى‌شود. ثالثاً پذیرش عمل نیز درجاتى دارد: قبول عادّى، قبول شایسته، «بقبول حسن» ( سوره آل‌عمران، آیه 37) و قبول برتر که در دعا مى‌خوانیم: «و تقبّل باحسن قبولک» (دعاى وداع ماه رمضان.) بنابراین، هرکس به مقدار تقوایى که دارد کارش قبول مى‌شود. به همین دلیل پاداش‌هاى قرآن نسبت به افراد و کارها و شرایط، متفاوت است؛ بعضى کارها پاداش دو برابر دارد: «ضِعفَین» (سوره بقره، آیه 265) بعضى کارها پاداش چند برابر دارد: «أضعافاً» (سوره بقره، آیه 245) بعضى کارها پاداش ده برابر دارد: «فله عَشرُ أمثالها» (سوره انعام، آیه 160) بعضى کارها پاداش هفتصد برابر دارد: «کمَثل حبَّة أنبَتَت سَبع سَنابِل فى کلّ سُنبلَةٍ مِأةُ حَبّة» (سوره بقره، آیه 261) بعضى کارها پاداشى دارد که هیچ کس، جز خدا آن را نمى‌داند: «فلا تعلم نفس ما اخفى لهم» (سوره سجده، آیه 17)

 

لینک منبع:

پرسش و پاسخ – درسهایی از قرآن (gharaati.ir)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۱ ، ۱۵:۲۴
رضوان

امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه همه مسلمانان است یا گروهی خاص؟

براى ماشینى که در مسیر یک طرفه بر خلاف همه رانندگى مى‌کند، دو نوع برخورد لازم است: یکى آنکه تمام رانندگان با بوق و چراغ مخالفت خود را با کار او اعلام کنند، دوم آنکه پلیس، راننده را جریمه کند. قرآن نیز هم تمام مسلمانان را به امر به معروف و نهى از منکر سفارش کرده و فرموده است: «کُنتم خَیرَ اُمّة اُخرِجَت للنّاس تَأمرون بِالمَعروف و تَنهَون عن المنکر»(سوره آل‌عمران، آیه 110) شما بهترین امّتى هستید که جلوه کرده‌اید به شرط آنکه امر به معروف و نهى از منکر کنید. و در جاى دیگر مى‌فرماید: از میان شما مسلمین گروهى ویژه باید مسئول امر به معروف و نهى از منکر شوند. «ولتکن منکم اُمّة یَدعون الى الخیر و یأمرون بالمعروف و یَنهون عن المنکر» (سوره آل‌ عمران، آیه 104.)

 

لینک منبع:

پرسش و پاسخ – درسهایی از قرآن (gharaati.ir)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۱ ، ۱۱:۴۰
رضوان

آیا هر مسلمانی، مومن است یا آنکه میان اسلام و ایمان تفاوت است؟

در قرآن، یکجا مى‌خوانیم که مردم وارد دین مى‌شوند: «یدخلون فى دین اللّه افواجا»( سوره نصر، آیه 2) و در جاى دیگر به کسانى که شعار دیندارى مى‌دادند گفته مى‌شود: هنوز ایمان وارد دلهاى شما نشده است: «ولمّا یدخل الایمان فى قلوبکم»(سوره حجرات، آیه 14) یعنى دین باید وارد مردم شود. آرى، دیندارى مراحلى دارد: مرحله گرم شدن، مرحله داغ شدن و مرحله پخته شدن. هر گرم و داغى، سرد مى‌شود ولى هیچ پخته‌اى خام نمى‌شود. ورود مردم در دین آسان است؛ هرکس بگوید: «أشهد ان لا اله الاّ اللّه و أشهد انّ محمّداً رسول اللّه»، مسلمان است. این مرحله گرم شدن است. امّا بالاتر از گرم شدن، داغ شدن است. اصحاب پیامبر با احساس و هیجان داغى به جبهه‌ها مى‌رفتند و حاضر بودند در کنار پیامبر جان فشانى کنند. ولى قرآن به آنها مى‌گوید اگر دین دارید، خمس غنائم جنگى را بدهید: «واعلموا انّما غَنمتُم من شى‌ءٍ فانّ لِلّه خُمُسَه و للرّسول… انْ کنتم آمنتم باللّه»(سوره انفال، آیه 41.) آرى، کسانى که شهادتین مى‌گویند و حتى در جبهه‌ها کنار پیامبر مى‌جنگند، ممکن است در مسایل مالى آسیب‌پذیر باشند که قرآن مى‌فرماید: در کنار شهادتین و جبهه و نماز، حق خدا و رسول و فقرا را نیز بپردازید. در این مرحله است که ایمان وارد قلب مى‌شود. قرآن فقط به گروه خاصّى مى‌فرماید: «اولئک هُم المؤمنونَ حقّاً»(سوره انفال، آیه 4.) مؤمنون واقعى گروه خاصّى هستند، ولى نسبت به گروهى که منافقانه اظهار ایمان دارند، مى‌فرماید: اینها مؤمن واقعى نیستند: «و مِن النّاس مَن یقول آمنّا بِاللّه و بالیوم الآخر و ما هم بمؤمنین»(سوره بقره، آیه 8)

 

لینک منبع:

پرسش و پاسخ – درسهایی از قرآن (gharaati.ir)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۱ ، ۱۰:۳۲
رضوان

قرآن مى‌فرماید: «اتّقوا اللّه و یعلّمکم اللّه» ( سوره بقره، آیه 282.) از خداوند پروا کنید تا خداوند، حقیقت را به شما بیاموزد. تقوى به معناى دورى از انواع بدى‌ها و زشتى‌هاست. آرى، افراد آلوده از درک بسیارى حقایق محرومند. کسى که تعصّب قومى، حزبى، نژادى و… دارد، حق را آنگونه که هست نمى‌فهمد، مثل کسیکه عینک سرخ گذاشته و همه چیز را سرخ مى‌بیند و شلغم را لبو مى‌پندارد و اگر عینک سبز بگذارد، کاه را علف مى‌بیند. اگر آیینه را صیقل دهیم، عکس را درست نشان مى‌دهد. آئینه دل نیز باید صیقلى باشد تا معارف را درک کند. دل‌هاى کینه دار مثل ظرف‌هاى آلوده است که اگر آب تمیز هم در آن ریخته شود، آلوده مى‌شود. گناه غبارى است که نمى‌گذارد انسان واقع بین باشد.

 

لینک منبع:

پرسش و پاسخ – درسهایی از قرآن (gharaati.ir)

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۱ ، ۲۳:۰۰
رضوان

با نگاهى به منافع حیوانات و عملکرد بعضى انسان‌ها، تشبیه «اولئک کالانعام بل هم اضلّ» ( سوره اعراف، آیه 179) را حقّ و منطقى مى‌یابیم؛ گران‌ترین لباس انسان، ابریشم، از حیوانات است. مهم‌ترین غذاى انسان، شیر و عسل و گوشت و ماست، از حیوانات است. حیوانات وسیله بارکشى و شخم زدن و منبع درآمد و اشتغال هستند. تمام کارخانه‌هاى پشم ریسى، چرم سازى، لبنیاتى و مرغدارى ودامدارى‌ها کارشان به حیوانات وابسته است. حیوانات بعضى معلّم بشرند. کلاغ، دفن مرده را به فرزند آدم و نسل او آموخت. بعضى گزارشگر انبیا مى‌شوند؛ هدهد گزارش انحراف مردم سبأ را نزد حضرت سلیمان آورد. بعضى محافظ انبیا مى‌شوند؛ تار عنکبوت پیامبر اسلام را در غار حفظ کرد. حیوانات قابل تربیت و آموزش هستند و لذا شکار سگى که آموزش دیده حلال است. حتى حیوانات آزار دهنده مثل مار، تنها کسانى را مى‌گزند که به آنها نزدیک شده باشند. با توجّه به مطالب فوق، آیا انسان‌هایى که از دور مردم آزارى مى‌کنند و مناطق دور دست را بمباران و موشک‌باران مى‌کنند، از مار بدتر نیستند؟ افرادى که شبانه روز براى مردم حیله و خدعه مى‌کنند و به خاطر رسیدن به هوسهاى بى انتهاى خود نسل انسان را به تباهى مى‌کشند، از حیوانات بدتر نیستند؟ آدم‌هایى که یک تنه صدها پرونده جرم و جنایت دارند، از درّنده‌ترین حیوانات پست‌تر نیستند؟

 

لینک منبع:

پرسش و پاسخ – درسهایی از قرآن (gharaati.ir)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۱ ، ۲۱:۵۳
رضوان

پلیس راهى را در نظر بگیرید که از راننده‌اى گواهینامه رانندگى مطالبه مى‌کند. اگر راننده، گواهینامه پزشکى، گذرنامه سیاسى، پروانه ساختمان، کارت بازرگانى و اجازه اجتهاد و یا هر مدرک دیگرى به او نشان دهد، پلیس از او نمى‌پذیرد و تنها اگر گواهینامه رانندگى داشت اجازه عبور مى‌دهد و گرنه مانع او مى‌شود. در قیامت نیز شرط رسیدن به مقصد، گواهینامه نماز است که اگر نباشد، هیچ عملى مورد قبول و نجات‌بخش نیست.

 

لینک منبع:

پرسش و پاسخ – درسهایی از قرآن (gharaati.ir)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۱ ، ۱۸:۳۷
رضوان

استاد قرائتی:
معنای انتظار چیست؟ این معنای انتظار را هم خدمتتان بگویم. من این را از مرحوم مطهّری شنیدم، توی یک سفری که در ماشین در خدمتش بودیم، ایشان هم از مرحوم راشد. راشد دانشمندی بود در زمان شاه، تو رادیو صحبت می‌کرد، صحبت‌هایش هم صحبت‌های خوبی بود. مطهّری می‌گفت: راشد مثلش را زده. این قصّه از مطهّری، مطهّری از راشد است. بیان مرحوم راشد تو رادیو این بود که: انسان زمستان که می‌شود به فکر این است که هوا گرم بشود، اما هیچ کس زمستان نمی‌لرزد بگوید بنشینیم یخ کنیم، چه خبره تابستان خواهد آمد. بله، این هست.
شب که هست، همه چراغ روشن می‌کنند، منتها منتظر هستیم خورشید هم بزند، نور خورشید بشود. منتظر خورشید بودن معنایش این نیست که تاریکی بنشین، منتظر تابستان بودن معنایش این نیست که بلرزیم و یخ کنیم، منتظر خورشید هستیم، اما چراغ هم روشن می‌کنیم، منتظر تابستان هستیم، اما زمستان هم کرسی و بخاری و شوفاژ را هم داغش می‌کنیم، منتظر امام زمان هستیم ولی باید فعّال هم باشیم و لذا در روایت داریم: «أَفْضَلُ أَعْمَال» (کمال الدین، ج‏ 2، باب 36، ح 1، ص 377): یعنی بهترین عمل انتظار است، وگرنه می‌گفت: «أفضَلُ حالات». اگر یعنی بنشین دست زیر چانه‌ات بگذار، بنشین منتظر آقا باش، یعنی چه؟ می‌گفت: «أفضَلُ حالات»، بهترین حالات. بهترین حالت این است که آدم منتظر باشد. در حدیث نمی‌گوید که بهترین حالات، «أفضَلُ أحوال»، می‌گوید: «أَفْضَلُ أَعْمَال»، پیداست انتظار یک عمل است. انتظار که عمل است باید خودمان بسازیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۱ ، ۱۳:۳۷
رضوان

 از آنجا که خداوند اولیاى خود را دوست دارد، لذا اگر خلافى کنند، فوراً آنان را با قهر خود مى‌گیرد تا متذکّر شوند، چنانکه خداوند در قرآن مى‌فرماید: اگر پیامبر سخنى را که ما نگفته‌ایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود مى‌گیریم: «لو تقوَّل علینا بعضَ الاقاویل لأخذنا منه بالیمین»( سوره حاقّه، آیه 44 – 45) و همچنین اگر مؤمنین خلافى کنند، چند روزى نمى‌گذرد مگر آنکه گوشمالى مى‌شوند. امّا اگر نااهلان خلاف کنند، خداوند به آنان مهلت مى‌دهد و هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاک مى‌کند: «و جعلنا لمهلکهم مَوعداً»( سوره کهف، آیه 59) و اگر امیدى به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر مى‌اندازد و به آنان مهلت مى‌دهد تا پیمانه شان پر شود. «انّما نُملى لهم لیزدادوا اثماً»( سوره آل عمران، آیه 178) به یک مثال توجه کنید: اگر قطره‌اى چاى روى شیشه عینک شما بریزد، فوراً آن را پاک مى‌کنید. امّا اگر قطره‌اى چاى روى لباس سفید شما بچکد، صبر مى‌کنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض کنید. و اگر قطره‌اى روى قالى زیر پاى شما بچکد، آن را رها مى‌کنید تا مثلاً شب عید به قالى شویى ببرید. خداوند نیز با هرکس به گونه‌اى رفتار مى‌نماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگى روحش، کیفر او را به تاخیر مى‌اندازد.

 

لینک منبع:

پرسش و پاسخ – درسهایی از قرآن (gharaati.ir)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۱ ، ۱۱:۵۰
رضوان

 اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند چیزى به خورشید اضافه نمى‌شود و اگر همه مردم پشت به خورشید خانه بسازند، چیزى از خورشید کم نمى‌شود. خورشید نیازى به مردم ندارد که رو به او کنند، این مردم هستند که براى دریافت نور و گرما باید خانه‌هاى خود را رو به خورشید بسازند. خداوند به عباداتِ مردم نیازى ندارد که فرمان داده نماز بخوانند. این مردم هستند که با رو کردن به او از الطاف خاص الهى برخوردار مى‌شوند و رشد مى‌کنند. قرآن مى‌فرماید: اگر همه مردم کافر شوند، ذرّه‌اى در خداوند اثر ندارد، زیرا او از همه انسان‌ها بى‌نیاز است. «اِن تکفروا انتم و مَن فى الارض جیمعاً فانّ اللّه لغنىٌّ حمید» (سوره ابراهیم، آیه 8.)

 

لینک منبع:

پرسش و پاسخ – درسهایی از قرآن (gharaati.ir)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۱ ، ۱۰:۴۴
رضوان

شما اگر وارد منزلى شدید که مى‌دانید این خانه نه صاحبى دارد و نه حسابى، نه دوربینى در کار است و نه کنترلى، هیچ دلیلى براى نظم و دقّت و انضباط در کارهاى شما نیست. در خانه رها، ما هم رها هستیم وهرچه ریخت و پاش نکنیم ونفس خود را کنترل کنیم ضرر کرده‌ایم، ولى اگر بدانیم که این خانه صاحب و حسابى دارد و تمام رفتار ما زیر نظر اوست، به گونه‌اى دیگر زندگى خواهیم کرد. اگر ایمان بیاوریم که این هستى، صاحبى دارد به نام خداى حکیم و حسابى در کار است به نام معاد و براى تمام افکار و رفتار و گفتار ما پاداش یا کیفرى هست، ما نیز حساب کار خود را مى‌کنیم و خواسته‌هاى نفس سرکش خود را مهار مى‌کنیم. کارهایى را که صاحب خانه نمى‌پسندد، انجام نمى‌دهیم، زیرا مى‌دانیم به حساب تمام کارهاى خیر یا شرّ ما رسیدگى مى‌شود و خداوند در کمین ماست.

 

لینک منبع:

پرسش و پاسخ – درسهایی از قرآن (gharaati.ir)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۱ ، ۲۳:۰۰
رضوان

خداوند مى‌فرماید: «أنا خیر شَریک فمَن عَمل لى و لِغیرى فهو لِمَن عَمله غیرى»(وسائل، ج‌1، ص‌72) من بهترین شریک هستم، اگر کسى عملى را انجام بدهد که هدفش هم من و هم غیر من باشد، من سهم خود را به آن شریکى که براى من پنداشته واگذار مى‌کنم تا پاداش خود را از او بگیرد.
آرى، هرکس و هر چیز را در کنار خدا قرار دادن، توهین به مقام الهى است.
اگر کسى به شما بگوید: من شما و سنگ را دوست دارم، این توهین به شماست.
اگر بگوید: از غذایى که تهیّه کرده‌ام، هم شما بخورید هم گربه‌ام مى‌خورد، توهین است.
علاوه بر آنکه هدف خداوند از انجام دستوراتش، رشد و کمال انسان است و شرک و ریا مایه سقوط انسان است. اگر یک موش در دیگ غذا بیفتد، تمام غذا از قابلیّت مصرف مى‌افتد.
یک روز تمام مسافران هواپیما را پیاده و بارى را که بسته شده بود تخلیه کردند و گفتند: یک موش در هواپیما دیده شده است. پرسیدیم: این همه مسافر و بار به خاطر یک موش باید پیاده شود؟ گفتند: بله، زیرا ممکن است این موش یکى از سیم‌ها را بجود و رابطه خلبان با فرودگاه قطع شود و موجب سقوط هواپیما شود.
آرى، موش شرک، سیم اخلاص را مى‌جود و رابطه بنده با خالق قطع مى‌شود.

 

لینک منبع:

پرسش و پاسخ – درسهایی از قرآن (gharaati.ir)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۱ ، ۲۱:۵۳
رضوان

مطالبی که در این پست ارائه می شوند مربوط به برنامه "درس هایی از قرآن" می باشد که در تاریخ 99/07/24 توسط آقای قرائتی بیان شده اند. متن کامل این جلسه از سایت مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن gharaati.ir گرفته شده است و در صورت تمایل برای دانلود فایل ویدیویی یا صوتی این سخنرانی و همچنین شرکت در مسابقات این مرکز می توانید به سایت ذکر شده مراجعه فرمایید.

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

عزیزان بحث را در آستانه‌ی رحلت پیغمبر و شهادت امام حسن مجتبی و یکی دو روز بعدش شهادت امام رضا(ع) می‌بینند. سالهای قبل حرف‌هایی زده شده، در این جلسه حدوداً نیم ساعت می‌خواهیم مأموریت‌های پیغمبر اسلام را بگوییم از قرآن، هم تفسیر قرآن باشد و هم به مناسبت رحلت پیغمبر. جاهایی که خداوند به پیغمبر دستور داده باید این کارها را بکنیم. بنابراین بحث ما در این جلسه این است، [پای تخته] مأموریت‌های پیغمبر، موضوع: مأموریت‌های پیامبر اکرم(ص). (صلوات حضار)
1- نجات مردم از تاریکی‌های جهل و ظلم و شرک
1- نجات از ظلمات؛ خدا به پیغمبرش می‌فرماید: تو «لِتُخْرِجَ‏ النَّاسَ‏ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» (ابراهیم/1) تو باید مردم را از ظلمات خارج کنی. چه ظلماتی؟ ظلمات شرک، ظلمات جهل، ظلمات تفرقه، اینها همه ظلمات است. 2- [پای تخته] تأمین زندگی فقرا؛ این هم به پیغمبر می‌گوید: «خُذ» یعنی برو بگیر، چه؟ «خُذْ مِنْ‏ أَمْوالِهِم‏» (توبه/103) زکات را برو بگیر. خوب زکات را گرفتم چه کنم؟ «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ‏ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینِ» (توبه/60) از پردرآمدها بگیر و به کم درآمدها بده. آیه‌اش را هم بنویسم اگر کسی خواست پای تلویزیون بنویسد…[پای تخته]
نجات از ظلمات«لِتُخْرِجَ‏ النَّاسَ‏» خارج کن مردم را «مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ». «خُذْ مِنْ‏ أَمْوالِهِم‏» زکات را بگیر،«إِنَّمَا الصَّدَقاتُ‏ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینِ» تأمین زندگی مردم.
3- بندگی خالص، عبادت خالصانه؛ «قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِینِی» (زمر/14) آیه‌اش این است. «أعبد» من بنده خدا هستم، «مُخلصاً» با اخلاص. حالا دیگر باقی‌اش را هرکس می‌خواهد بنویسد…

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۹ ، ۲۳:۵۴
رضوان

نقش دین در شرایط ویروس کرونا چیست؟

پاسخ حجة الاسلام قرائتی به نقش دین در شرایط ویروس کرونا:

✍ چه دین داشته باشیم و چه نداشته باشیم، ویروس کار خودش را می‌کند.اگر پا روی شیشه و چاقو بگذاری، می‌برد؛خواه آیت الله باشد یا آدم معمولی!پس نقش دین چیست؟ دین امام خمینی می‌سازد، قاسم سلیمانی‌ها می‌سازد. ما فکر می‌کنیم که چون جمهوری اسلامی است، نباید مشکل داشته باشیم، نباید بیماری داشته باشیم.این تفکر اشتباه است. معنای دین این نیست که هیچ کس هیچ غصه‌ای نداشته باشد. این‌ها توقعات بی‌جاست. دین درمان ویروس‌های باطنی، مثل حرص و بخل و نفاق است.

کارکرد دین چیز دیگری است.انبیاء و اوصیا که مؤمن‌ترین افراد بودند، گاهی بیشترین سختی‌ها را داشتند، مانند حضرت ایوب؛گاهی در اوج قدرت و رفاه بودند مانند حضرت سلیمان. ولی در قرآن در سوره صاد تابلویی از این دو پیامبر در کنار هم قرار گرفته، و درباره هر دو می‌فرماید: نعم العبد. امام حسین (ع) گاهی در کودکی روی دوش پیغمبر بود، و در کربلا زیر سم اسب. ولی آنچه امام حسین (ع) را عزت بخشید، راضی بودن به همه شرایط تلخ و شیرین بود. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۱۷
رضوان

مطالبی که در این پست ارائه می شوند مربوط به برنامه "درس هایی از قرآن" می باشد که در تاریخ 98/11/03 توسط آقای قرائتی بیان شده اند. متن کامل این جلسه از سایت مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن qaraati.ir گرفته شده است و در صورت تمایل برای دانلود فایل ویدیویی یا صوتی این سخنرانی و همچنین شرکت در مسابقات این مرکز می توانید به سایت ذکر شده مراجعه فرمایید.

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
1- دلیل توحید در سخن حضرت علی علیه‌السلام
راجع به اصول عقاید صحبت می‌کردیم که خداوند یکتاست. «قل هو الله احد» خدا یکتاست. حالا چرا یکتاست؟ امیرالمؤمنین می‌فرماید: اگر یک خدای دیگر بود، باید او هم پیغمبرانی را بفرستد. یک دلیل خیلی روشن، «لَوکان لربّک شَریک» اگر خدا شریک داشت، دو تا سه تا پنج تا، «لأتَتک رُسلَه» باید پیغمبر بفرستد،«ولَرأیتَ آثار مُلکه و سلطانه» آثار حکومتش را هم باید ببینید. هرچه پیغمبر آمده از طرف یک خدا آمده است. این ساده ترین دلیل چند ثانیه‌ای.
2- انسجام، دلیل بر اینکه خدا یکتاست. این را بارها گفتم، اگر نقاشی را گفتیم سر خروس بکش. به نقاش دیگر گفتیم: شکم خروس بکش. به نقاش دیگر گفتیم تو پای خروس بکش. سؤال از من و جواب با شما، اگر سه تا نقاش، عکس سر از یکی، شکم از یکی، پا از یکی. از سه تا نقاش سه تا می‌گرفتیم، اگر اینها را به هم می‌چسباندیم آیا این سر و شکم و پا هماهنگ هست یا نیست؟ با هم بگویید... نیست. از قدیم گفتند: آشپز که دو تا شد آش یا شور می‌شود یا بی نمک (حضار می‌گویند)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۸ ، ۰۹:۱۰
رضوان

مطالبی که در این پست ارائه می شوند مربوط به برنامه "درس هایی از قرآن" می باشد که در تاریخ 96/06/30 توسط آقای قرائتی بیان شده اند. متن کامل این جلسه از سایت مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن qaraati.ir گرفته شده است و در صورت تمایل برای دانلود فایل ویدیویی یا صوتی این سخنرانی و همچنین شرکت در مسابقات این مرکز می توانید به سایت ذکر شده مراجعه فرمایید.


بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

در محضر مبارک نیروهای مسلح هستیم. دفاع مقدس هست، زمانی که بحث را گوش می‌دهند، آنهایی که پای تلویزیون هستند زمان پخشش دفاع مقدس است. اول محرم تا هفتم هفته امر به معروف است. موضوع هم مهارت است. همه به هم می‌خورد چون خود مهارت یک معروف است. حدیث داریم امام فرمود: اگر کسی مهارتی نداشته باشد، دین فروشی می‌کند. حدیث مهمی است. «یعیش‏ بدینه‏» (جامع‏الاخبار، ص 139) دین فروشی می‌کند. این مسأله‌ی مهارت‌ها که بین قوای مسلح و وزارت کار و کمیته امداد و صدا و سیما و دانشگاه، قراردادهایی که امضا شد و چراغ مهارت روشن شده است، در پادگان‌ها انشاءالله دیگر اجرا شود. چون دیگر دیگران خواسته باشند یک سالن کارگاه بسازند، برای مهارت، گیر شهرداری هستند مجور بگیرند، گیر مصالح ساختمان، گیر نقشه، نظارت، آنقدر پادگان شما جا دارد که هرجا خواسته باشید یک سالن بسازید گیر نیستید. نیروی انسانی دارید، زمین دارید، دین دارید، عقل دارید، متخصص دارید، همه چیز هست بنابراین وقت اینکه...

1- برکات مهارت‌آموزی در پادگان‌ها 

من برکات این مهارت را بگویم. 1- پر کردن ایام فراغت به کار حلال و مفید؛ عزیزان ما در پادگان‌ها مهارت رزمندگی می‌بینند. برنامه‌های شبانه و روزانه و جست و خیزها و اسلحه‌های مختلف و آشنایی با اسلحه‌ها و و... باز هم ایام فراغت دارند. ایام فراغت پر شدنش مسأله مهمی است. این معروف است. ایام فراغت را به کار مفید و حلال پر کنیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۲۸
رضوان

ممنوعیت افشای عیوب

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۵۰
رضوان

نشانه های منافق

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۱۰
رضوان

مطالبی که در این پست ارائه می شوند مربوط به برنامه "درس هایی از قرآن" می باشد که در تاریخ 95/11/30 توسط آقای قرائتی بیان شده اند. متن کامل این جلسه از سایت مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن qaraati.ir گرفته شده است و در صورت تمایل برای دانلود فایل ویدیویی یا صوتی این سخنرانی و همچنین شرکت در مسابقات این مرکز می توانید به سایت ذکر شده مراجعه فرمایید.


بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

در این جلسه می‌خواهم راجع به اخلاق آموزش که جلسه قبل مطالبی را گفتم، این جلسه اخلاق توبیخ و تشکر را بگویم. بالاخره آدم به بچه‌اش می‌گوید: آفرین. به او می‌گوید: بارک الله! برای او کف می‌زند. برای او سوت می‌کشد. برای او صلوات می‌فرستد. تشویقی، جایزه می‌دهد. چگونه تشویق کنیم؟ از طرفی گاهی توبیخ می‌کنیم. در روزنامه‌ها، صدا و سیما، در شرکت‌ها و بازار، این چرا اینطور کرد؟ او چرا اینطور کرد؟ بنابراین اخلاق توبیخ و تشویق، موضوع بحث این است، چون اینها هرکدام یک فرمولی دارد.

بسم الله الرحمن الرحیم، موضوع: اخلاق آموزش. موضوع بحثمان: اخلاق توبیخ و تشویق.

اگر توبیخ می‌کنیم چقدر و چگونه؟ اگر تشویق می‌کنیم چقدر و چگونه؟ اول اینکه توبیخ به یأس کشیده نشود. من بیست نکته یادداشت کردم برای شما بگویم. هر نکته‌ای یک دقیقه، بیست دقیقه، بیست نکته بگویم. این بحث به درد مربی‌ها، معلمین و طلبه‌‌ها و کسانی که در بحث روانشناسی کار می‌کنند، می‌خورد. یک بحث خیلی مفید و عمومی انشاءالله خواهد بود.

1- خطر یأس در صورت توبیخ شدید

1- توبیخ به یأس کشیده نشود. این یک مورد. یعنی طوری نگوییم: تو کارت خراب است. خودت خرابی، ضایع کردی. خاک بر سرت کنند. چقدر پست هستی. چقدر رذل هستی. یک طوری توبیخ نکنیم که این فکر کند دیگر برود هیچوقت نمی‌تواند سر بلند کند. طرف را رگبار نبندیم.

نقل شد حضرت عیسی با جمعی داشتند می‌رفتند. یک سگ مرده‌ای افتاده بود. هرکسی گفت: اَه چقدر زشت است. یکی گفت: چقدر سیاه است. یکی گفت: چقدر کثیف است. یکی گفت: چقدر بو می‌دهد! هرکسی یک چیزی گفت. ولی حضرت عیسی فرمود: باقی‌اش را می‌دانید؟ حضرت عیسی فرمود: چه دندان‌های سفیدی دارد؟ یعنی عیبش را می‌گویی، خوبی‌هایش را هم بگو. قرآن وقتی می‌خواهد بگوید: شراب نخورید. می‌گوید: شراب یک منافعی هم دارد. «فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ» (بقره/219) یعنی در شراب و قمار منفعت هم هست.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۱۰
رضوان

مطالبی که در این پست ارائه می شوند مربوط به برنامه "درس هایی از قرآن" می باشد که در تاریخ 95/10/23 توسط آقای قرائتی بیان شده اند. متن کامل این جلسه از سایت مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن qaraati.ir گرفته شده است و در صورت تمایل برای دانلود فایل ویدیویی یا صوتی این سخنرانی و همچنین شرکت در مسابقات این مرکز می توانید به سایت ذکر شده مراجعه فرمایید.


بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بحثمان چند جلسه راجع به این بود که قرآن شفاست یعنی چه؟ یعنی هر کس مریض می‌شود، حمد و قل هو الله بخوانیم و حمد بخوانیم؟ این روایت که داریم شفاست، یعنی شفای از مرض‌های باطنی است. یکی از مرض‌های باطنی حسادت است. این حسد چیست و چطور این حسد را برطرف کنیم؟‌ 

1- مفاهیم واژه‌های غبطه، حسادت، بخل و ایثار

آدم یک نعمتی را که می‌بیند، چهار رقم برق او را می‌گیرد. یک چیزی را که می‌بیند، یک کسی خانه‌ای دارد، ماشینی، درآمدی، شکلی، جهیزیه‌ای، یک کسی تجارتش موفق است، در انتخابات رأی می‌آورد. انسان وقتی نعمت دیگران را دید، چهار رقم برق او را می‌گیرد. یعنی چهار حالت است. یا می‌گوید: خوب نعمت دارد، الحمدلله! خدایا تو که به او دادی، نوش جانش! به من هم بده! این حالت خوبی است. به آن غبطه می‌گویند. چون این مثبت فکر می‌کند. می‌گوید: او دارد، داشته باشد، من هم داشته باشم. مثبت است. او آره، من هم آره. برد برد به قول سیاسیون. حسود منفی است. می‌گوید: من ندارم، ان شاء الله او هم نداشته باشد. می‌گوید: من نه! او هم نه! این باخت باخت است. من که ندارم، هر کس هم که دارد نداشته باشد. این هم حسادت است. دو رقم دیگر دارد. از این دو رقم یک رقمش را من می‌گویم، یک رقمش را شما بگویید. گاهی می‌گوید: من داشته باشم، او نداشته باشد. چهارمی را هم شما بگویید. بعضی‌ها می‌گویند: او داشته باشد، من نداشته باشم. اگر گفتم: من داشته باشم،‌ او نداشته باشد، بخل است. می‌گوید: من دارم، ‌مردم نداشته باشند. این بخل است. یک وقت می‌گویم:‌ مردم داشته باشند،‌ من نداشته باشم، این طوری نیست، این ایثار است. مثل مادری که پتو را از روی خودش برمی‌دارد و روی بچه‌اش می‌اندازد. می‌گوید من سرما بخورم طوری نیست، این سرما نخورد. ایثار می‌کند. فقط من می‌گویم شما بگویید خوب، بد! چهار جمله می‌گویم. داوری‌اش با شما. اگر منفی فکر کردم، گفتم: من که ندارم، او هم نداشته باشد، من نه، او هم نه! بد!!! او دارد، نوش جانش، من هم می‌خواهم. خوب!!! من داشته باشم، او نداشته باشد، بخل است، بد است!!! من داشته باشم، او نداشته باشد، ایثار، ایثار خوب است!!! برعکس گفتم؟ یک بار دیگر، تا لب داریم حرف می‌زنیم. هم من هم او! خوب! نه من و نه او! بد! من بله او نه! بد! من نه او بله! خوب! ایثار. این حالات انسان در برابر نعمت‌هاست.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۵ ، ۰۰:۴۱
رضوان

مطالبی که در این پست ارائه می شوند مربوط به برنامه "درس هایی از قرآن" می باشد که در تاریخ 95/10/16 توسط آقای قرائتی بیان شده اند. متن کامل این جلسه از سایت مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن qaraati.ir گرفته شده است و در صورت تمایل برای دانلود فایل ویدیویی یا صوتی این سخنرانی و همچنین شرکت در مسابقات این مرکز می توانید به سایت ذکر شده مراجعه فرمایید.


بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

در این جلسه به گوشه‌ای از راه‌های نفوذ دشمن می‌خواهیم اشاره کنیم. موضوع بحث ما راه نفوذ دشمن به خصوص در نسل نو است. بسم الله الرحمن الرحیم، موضوع: گوشه‌ای از راه‌های نفوذ دشمن.

1- ناراحتی دشمن از پیشرفت‌های علمی جوانان ایرانی

دشمن می‌خواهد سر به تن ما نباشد. اگر خود جوان‌های ایران و تحصیل کردگان ایرانی به یک ابتکاری برسند، ناراحت است. نه اینکه ابتکار خودش را نشان ما نمی‌دهد، ابتکار خودش را آموزش نمی‌دهد، اگر خود ایرانی‌ها هم یک چیزی یاد بگیرند، ناراحت است که چرا این اختراع را داشتی. چرا این ابتکار را داشتی. از رشد ما ناراحت است. قرآن هم یک آیه دارد، «إِنْ تُصِبْکَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ» (توبه/50) یعنی اگر به شما خیری برسد، آنها ناراحت می‌شوند. این علامت حسادت است. مردم چهار رقم حالت دارند.

حالات مردم: گاهی می‌گوید: هم من داشته باشم، هم دیگران. این حالت خوبی است. می‌گوید: من که دارم، بگذار این علم و ابتکار من را هم دیگران هم داشته باشند. یک وقت می‌گوید: من که ندارم، دیگران هم نداشته باشند. یکوقت می‌گوید: دیگران داشته باشند، من نداشته باشم طوری نیست. یکوقت می‌گوید: من داشته باشم، دیگران نه. یک خرده گیج شد... من بد نوشتم.

یک خرده حفظش آسانتر شود. از نظر معلمی... یک صلوات بفرستید. (صلوات حضار)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۵ ، ۲۲:۴۲
رضوان

چگونه به خدای نادیده ایمان بیاوریم؟ (1)

هر چه به زمین نگاه کنیم و خاک ها و سنگ های آن را به آزمایشگاه ببریم، چیزی به نام جاذبه نمی بینیم ولی از افتادن سیب پی می بریم که جاذبه وجود دارد. چنانکه شناخت ما نسبت به دانش، بینش، هنر و مهارت از راه گفتار، رفتار و آثار مردم است؛ پس لازم نیست هر چیزی را با چشم ببینیم تا به وجود آن ایمان بیاوریم. (استاد قرائتی)


استاد قرائتی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۵ ، ۲۲:۱۴
رضوان